فراز و فرود مرد اول
ابوالفضل عموئی
ولادیمیر پوتین این روزها به کرسیای تکیه زده که 9سال پیش هم به آن تکیه داشتهاست.
او از ماه آگوست تا دسامبر سال 1999 هم نخستوزیر فدراسیون روسیه بوده، جایگاهی که 9 سال بعد دوباره به آن بازگشته است و البته خود او در دوران ریاستجمهوریاش بسیاری از اختیارات نخستوزیران سالهای اواخر قرن بیستم را کاسته است و اختیار روسای جمهوری قرن بیست و یکم روسیه را افزایش داده است.
زندگی پوتین پر از این فراز و فرودهاست. او در 23 سالگی به عنوان یک کارمند ساده وارد تشکیلات کاگب شد و در عرض 10 سال به موقعیت رئیس تشکیلات کاگب در آلمان شرقی دست پیدا کرد.
5 سال بعد با فروپاشی بلوک شرق او اولین فرود بزرگ زندگیاش را تجربه کرد و با از دست دادن شغلش در کاگب به عنوان یک مشاور در بخش کوچکی از شهرداری سنت پترزبورگ مشغول به کار شد.
پس از آن در سال 1996 پوتین که مسئولیت کمیته امور بینالملل شهرداری را برعهده گرفته بود، مجبور شد پساز شکست «آناتولی سابچاک» در انتخابات شهرداری سنت پترزبورگ دوباره به دنبال شغل جدید بگردد.
از سال 1996پوتین بازهم به عنوان یک کارمند نهچندان بالارتبه وارد نهاد ریاستجمهوری فدراسیون روسیه شد؛ ولی 3 سال بعد به جایگاه نخستوزیری رسید و 6ماه بعد هم به عنوان کفیل رئیسجمهوری بوریس یلتسین معرفی شد.
پوتین از آن زمان تا یک ماه پیش، مرد اول روسیه بوده و در این سالها نه تنها در لایههای قدرت نفوذ بینظیری یافته، که به محبوبترین رهبر یک کشور در اروپا و آمریکا تبدیل شده است.پوتین در تمام مسئولیتهای گذشتهاش مدیریتی مقتدر داشت و تمام امور زیرمجموعهاش با هدایت او انجام میشد.
شناخت پوتین از روحیات برتری طلبانه و ضدآمریکایی مردم روسیه در دوران ریاست جمهوریاش باعث شد که روز به روز همزمان با تقابل بیشتر سیاست خارجی دولت او با غرب، محبوبیت او هم در میان مردمش بیشتر شود.
او بافت قدرت در روسیه را هم تغییر داد. پوتین در این مدت گروه «خانواده» را که بازماندگان حکومت دوران بوریس یلتسین بودند به آرامی از قدرت دور کرد و دوستان و نزدیکانش که در مجموعه همکاران سابقش در کاگب و دوستانش در دوران شهرداری سنت پترزبورگ بودهاند را در نهادهای قدرت قرار داده است.
با انتخاب مدودف به عنوان رئیسجمهوری روسیه- که از دوستان دوران حضور پوتین در شهرداری سنت پترزبورگ بوده است- پوتین دوباره به سمت نخستوزیری بازگشت. اما با وجود این تعداد از نزدیکان پوتین در قدرت، شاید نتوان اینتنزل جایگاه را یک فرود واقعی پوتین دانست زیرا او همچنان مرد اول روسیه است.
رابطه پرفراز و نشیب
آمریکا و روسیه در دوران پوتین و بوش، یکی از عجیبترین دوران روابط خود را تجربه کردند. نکته جالب در این رابطه این بود که رهبران دو کشور تقریبا با هم و البته پوتین 3 سال زودتر دوران ریاستجمهوری خود را آغاز کردند و با هم این دوران را به پایان رساندند. جورج بوش در اولین دیدار خود با پوتین توصیفی احساسی از او کرد و گفت که از چشمانش حس نزدیکی را خوانده است.
اما این رابطه بر سر چند موضوع در سالهای اخیر تیره شد که اصلیترین آن تصمیم آمریکا برای استقرار چند پایگاه سپر دفاع موشکی خود در شرق اروپا بود. موضوعات دیگری مانند گسترش ناتو به شرق و حمایت از استقلال کوزوو ،روسیه و آمریکا را رو در روی هم قرار داد. با این حال در اوج اختلافات و کشمکشها، رهبران دو کشور در آبهای اقیانوس اطلس به ماهیگیری و در جنگل به دوچرخه سواری میپرداختند.
پشت صحنه یا خارج از گود
ماه هاست که نوع رابطه و چگونگی کار دیمیتری مدودف رئیسجمهوری جدید روسیه با ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری قبلی، موضوع بحث و گمانهزنی تحلیلگران و ناظران جهانی در رسانهها قرار دارد.
آیا پوتین قرار است مانند رهبران چینی در پولیت بوروی حزب کمونیست، از پشت پرده، سکان هدایت امور را در دست داشتهباشد و مدودف تنها یک مجری باشد؟ یا مدودف به طور موقت در برابر پوتین کرنش میکند و تا یک سال دیگر اوست که حرف آخر را در کرملین میزند؟ تعداد کسانی که به پرسش نخست پاسخ مثبت میدهند بسیار بیشتر هستند.
دوست یا دشمن
روسیه در دوران پوتین، در قبال ایران، سیاستهای عجیبی را درپیش گرفت که چندان روند مشخصی در آن دیده نمیشود. رفتار این کشور در قبال تحریمهای ایران در سازمان ملل و اختلاف برسر رژیم حقوقی دریای مازندران درحالی صورت میگیردکه اینکشور، مهمترین شریک تجاری ما در برنامههای هستهای است و ساخت نیروگاه بوشهر را در دست دارد.
پوتین و دوستان زبل
رسانههای غربی به ویژه در سال های اخیر همواره پوتین را یک اقتدارگرا میخواندند و موارد نقض حقوق بشر و سرکوب و اختناق در دوران حکومت او را به تفصیل گزارش میکردند. با این حال پوتین در سال های اخیر در چند نوبت مصاحبههای خبری گسترده ای با نمایندگان رسانههای غربی در داخل و خارج روسیه برگزار میکرد.
از سوی دیگر او همواره آماده دیدار با رهبران جهان بود و در بعضی موارد فاصله بین این دیدارها بسیار کوتاه میشد و مثلا به دو بار در سال میرسید. رابطه او به ویژه با جورج بوش، تونی بلر، گرهارد شرودر، ژاک شیراک و سیلویو برلوسکنی بسیار دوستانه بود.
رابطه پوتین با آنجلا مرکل صدراعظم آلمان البته سردتر از رابطه با شرودر بود. پوتین در این دیدارها با رهبران جهان لباس غیررسمی میپوشید و دهانش به خنده باز میشد. در غیر از این موارد کمتر پیش میآمد که پوتین اینچنین بخندد.
پوتین و خاورمیانه
خاورمیانه همواره و از دیرباز برای روسیه منطقهای پراهمیت بودهاست. اما پوتین در یک دهه گذشته بسیار هوشمندانه از حضور و نفوذ خود در خاورمیانه به عنوان کارتی در بازیهای داخلی و بینالمللی استفاده کرده است. خاورمیانه برای پوتین از دو جهت عمده اهمیت داشت و دارد.
اصلیترین دلیل، موضوع انرژی و مسیر انتقال آن است و دلیل دیگر مقابله با آمریکا. پوتین در این راستا در سالهای آخر دوران ریاستجمهوریاش، به حیاط خلوت آمریکا در خاورمیانه یعنی کشورهای عرب تولیدکننده نفت مانند عربستان هم نزدیک شد و ماه گذشته به عنوان آخرین مرحله از این سیاست، به لیبی رفت و درخیمه معروف معمر قذافی با او ملاقات کرد.
رویاهای کودکی
پوتین در 7 اکتبر1952در لنینگراد به دنیا آمد. او در کودکی همواره در بازی با همسالانش، نقش یک مامور اطلاعاتی شوروی را بازی میکرد. مادر او کارگر کارخانه و پدرش افسر نیروی دریایی بود. پدربزرگ پدری پوتین آشپز لنین و استالین بود. او در رشته حقوق بینالملل در دانشگاه لنینگراد درس خواند و بعد از دانشگاه وارد کاگب شد و به این ترتیب بازی و رویای کودکیاش به حقیقت پیوست.
مرد خانواده