سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 379308

  بازدید امروز : 24

  بازدید دیروز : 0

روس پرسрусспрес

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان





















 

روس پرسрусспрес
АЛИ ВАТАНЫ
دانش آموخته علوم سیاسی

 

پیوندهای روزانه

 

لوگوی سایت

روس پرسрусспрес

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

سخن مسئول وب[19] . گزارش تصویری[14] . مقالات[14] . اخبار روسیه[13] . سیاست در روسیه[7] . زبان روسی[4] . صنعت نظامی روسیه[3] . سیمای اقتصادی روسیه . بلاروس . چچن .

 

آرشیو

گزارش تصویری
مقالات
سیاست در روسیه
سیمای اقتصادی روسیه
صنعت نظامی روسیه
سیمای اجتماعی ، فرهنگی ،تاریخی و مشاهیر روسیه
زبان روسی
اخبار روسیه
سخن مسئول وب

 

اشتراک

 

 

خداوند، تباه کردن مال، پرسش بسیار، و قیل و قال را دوست ندارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

پوتین رهبر حزب روسیه واحد ، بزرگترین حزب سیاسی این کشور

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: سه شنبه 87/1/27::: ساعت 4:40 عصر

رئیس‌جمهوری روسیه، موافقت خود را با بر عهده گرفتن رهبری حزب «روسیه واحد»، بزرگترین حزب سیاسی این کشور اعلام کرد.

به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، با موافقت ولادیمیر پوتین برای به دست گرفتن رهبری حزب حاکم این کشور، وی پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری خود، در تاریخ هفتم می (هیجدهم اردیبهشت) فعالیت سیاسی خود را در کرملین به عنوان نخست‌وزیر روسیه ادامه خواهد داد.

بر همین پایه، اعلام شده که قرار است در ساعات پایانی امروز، پوتین در همایش حزب روسیه واحد سخنرانی کند.
پیش از این، پوتین این خبر را که با درخواست حزب روسیه واحد برای پذیرش رهبری آن موافقت خواهد کرد، تأیید نکرده بود.

پوتین 55 ساله، دو دوره رئیس‌جمهور روسیه بوده و در این مدت توانسته روسیه را به جایگاه مناسبی در سطح بین‌المللی برساند. پوتین پیش از رسیدن به پست ریاست‌جمهوری، از سوی «بوریس یلتسین»، رئیس‌جمهور سابق روسیه به عنوان نخست وزیر برگزیده شده بود و پیش از آن نیز به عنوان مأمور «کا.گ.ب» مشغول به کار بود.



یک مقاله جالب درباره پوتین

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: سه شنبه 87/1/27::: ساعت 12:42 عصر

احسان نراقی طی یادداشتی در ویژه نامه نوروزی روزنامه اعتماد ملی نوشت:

ولا‌دیمر پوتین در سال 1952 در شهر سن‌پترزبورگ به دنیا آمد و در کودکی در نهایت سختی بزرگ شد، اما چون از هوش و استعداد بالا‌یی برخوردار بود، در کار آموزشی‌اش پیشرفت خوب و سریعی داشت؛ به طوری که در مسابقه ورودی در رشته حقوق در همین شهر پذیرفته شد. ولی از همان زمان نوجوانی به اعتراف خودش به کار‌های اطلا‌عاتی و جاسوسی علا‌قمند بود به همین جهت بر طبق میل خودش پس از پایان تحصیلا‌ت در رشته حقوق به خدمت ‌KGB درآمد.

در سال 1986 از طرف این سازمان مامور خدمت در آلمان شرقی می‌شود که هنوز رژیم کمونیستی در آن کشور پابرجا بود ولی پس از انجام خدماتی به نلستین او را در سال 1998 به ریاست سازمان امنیت روسیه گماشت و پس از خدمت در این سازمان بعد از استعفای یلستین و طبق توصیه او به کفالت ریاست جمهوری منصوب شد. او در انتخابات مارس سال 2000 به ریاست جمهوری برگزیده شد.

بدون شک پوتین خدمات ارزنده‌ای در راه تحکیم مجدد قدرت داخلی و خارجی روسیه انجام داد. او توانست تا حدود زیادی باند‌‌های مافیایی را مهار کند و زندگی آشفته این امپراتوری بزرگ را سر و سامان دهد. در یک کلا‌م روسیه زمان پوتین به هیچ‌وجه قابل مقایسه با زمان یلستین نبود. معهذا به نوشته یکی از روس‌شناسان معروف فرانسوی به نام ژان رادوانی در روزنامه لوموند دیپلماتیک از بعد از روسیه فروپاشی برای رسیدن به یک کشور دموکراتیک هنوز با آن فاصله زیادی داشت. زیرا همه می‌دانند که هنوز فشار‌های سیاسی به مخالفین رژیم زیاد است مثلا‌ مزاحمت‌هایی که برای حزب «روسیه دیگر» به رهبری گری‌کاسپاروف قهرمان جهانی شطرنج وجود دارد و هنوز فشار‌های سیاسی روی این حزب زیاد است، یا مثلا‌ هنوز تحقیق درباره روزنامه‌نویسانی که به وسیله ترور کشته شدند نتیجه نداده است.

این را باید دانست که با پایان رژیم کمونیسم، مردم در یک یاس بی‌پایانی فرو رفته بودند و پوتین طبیعتا با مشکلا‌ت زیاد روبه‌رو بود، ولی با وجود این برای خروج از بحران از فرصت‌های مناسب استفاده کرد. ‌

اولین فرصت برای او، واقعه 11 سپتامبر و تخریب دو برج عظیم در نیویورک بود که در حقیقت این واقعه برای رئیس‌جمهور بوش و مردم آمریکا حکم مصیبتی عظیم داشت. ‌

عکس‌العمل بوش و مردم آمریکا به این واقعه، کشف واقعیت تروریسم و ریشه‌های آن بود که هرگز تصوری چنین وحشتناک از عواقب و نتایج آن نداشتند. در نتیجه بوش ناچار شد هدف اول خود را در جهان سیاست مبارزه با ترورریسم قرار دهد.

پوتین از این وحشتی که برای بوش و مردم آمریکا از تروریسم ایجاد شده بود کاملا‌ًً بهره گرفت؛ اولا‌ً با ابراز همدردی با بوش خود را به او نزدیک کرد ثانیا توانست قیام مردم چچن را در نظر آمریکاییان و دیگر مردم جهان به عنوان یک جنبش تروریستی نشان دهد و دیدیم بدون نگرانی از اعتراض مردم آمریکا و دیگر کشورها به تجاوز آشکار به حقوق مردم چچن ادامه داد. ثالثا تقریبا با همین شدت عمل در قبال جنبش‌های استقلا‌‌ل‌طلبانه دیگر مردم روسیه بدون دردسر جهانی اقدام کرد. نتیجه آنکه به آسانی توانست قدرت خود را در محیط آشفته‌ای که پس از فروپاشی به‌وجود آمده بود تا حد ممکن برقرار کند. ‌

از نظر اقتصادی بعداز فروپاشی روسیه مردم مشتاقانه به‌دنبال جامعه سرمایه‌داری شتافتند. عدم تجربه جامعه در این زمینه باعث شد که کسانی که با شناختن کشور‌های سرمایه‌داری کم‌وبیش آگاهی به رسوم چنین جوامعی داشتند توانستند ثروت هنگفتی به دست آورند. ‌

طبیعتاً این ثروت‌های ناگهانی سبب نارضایتی جامعه شد پوتین از این احساس جامعه استفاده کرد به هر نحوی که بود توانست دست روی تعدادی از این سرمایه‌ها بگذارد.

از آنجا که در جامعه شوروی مبنای همه کارها کم و بیش به صورت مخفیانه بود و تنها سازمانی که از درون وقایع خبر داشت دستگاه ‌KGB بود. پوتین که از جوانی شیفته کار در چنین سازمانی بود علم و اطلا‌ع از حاصل خدمتش را در این سازمان صرف فعالیت سیاسی خود کرد؛ یعنی شناختی که از این سازمان‌ها و افراد ‌KGB به دست آورده بود که در جامعه مغشوش و پراکنده آن زمان به صورت امتیازی اسثنایی بود. این شناخت را راهنمای خود قرار داد و با اراده‌ای قوی در راه آرزویی که از جوانی برای به دست آوردن رهبری جامعه در سر داشت، توانست به سهولت پلکان ترقی را طی کند؛ نتیجه آنکه پوتین کار در ‌KGB را تبدیل به آموزش دانشگاهی غیرعادی برای رسیدن به قدرت کرد.

درخصوص میراث گذشته در مجموع پوتین چنان نشان داده است که او تا حدودی هم به گذشته انقلا‌ب بلشویکی علا‌قمند است و هم به گذشته امپراطوری. چنان که در سپتامبر 2006 وقتی جنازه همسر الکساندر سوم یعنی مادر نیکولا‌ی دوم که آخرین تزار روسیه بود و لنین دستور اعدام او و خانواده‌اش را در ماه‌های اول انقلا‌ب داده بود و او به علت دانمارکی بودنش در سال 1928 که جسدش در کلیسای دانمارک به امانت گذاشته بودند برای دفن در مقبره رومانوفها (خانواده سلطنتی روسیه) به سن‌پترزبورگ انتقال داده شد. این مراسم با اهمیت و تشریفاتی مهم برگزار شد و این تشریفات چندین ساعات به تلویزیون دولتی پخش شد یقیناً این تبلیغات بدون تایید ولا‌دیمیر پوتین غیرممکن بود.

نکته مهم ازنظر جامعه توجه پوتین و علا‌قه او به برقراری وحدت کلیسا بود در حقیقت اقدامات پوتین در جهت جبران عملیات تخریبی رژیم بلشویکی و وحدت ملت و نژاد روس و از نظر مذهبی به اعتقادات اکثریت مردم بود می‌دانیم پس از استقرار کمونیسم در روسیه در سال 1917 در نتیجه دشمنی سرسختانه لنین با هر نوع خداپرستی بود و این دشمنی لنین با کلیسا این نتیجه را داد که روس‌های سفید و کلیسای ارتودکس در خارج از روسیه که رابطه خودشان را مطلقا با اسقوف اعظم مسکو که به اطاعت رژیم تن داده بود، قطع کردند و با فشار استالین در سال 1927 اسقف اعظم وابستگی خود را با رژیم بلشویک اعلا‌م کرده بود ولی با امضای موافقتنامه‌ای که با تشویق پوتین میان کلیسیاهای خارج و داخل روسیه چهارصد کلیسا در سراسر جهان با کلیسای ارتودکس واقع در داخل روسیه وحدت اولیه (قبل از انقلا‌ب را) کاملا‌ به دست آورد. این اقدام پوتین تاثیر مثبتی در افکار جمع کثیری از مردمان خداپرست و مومن در داخل روسیه گذاشت. ‌

درباره آینده پوتین یک شوخی در محافل سیاسی مسکو در سال 2007 جاری بود. آن شوخی این بود که می‌گفتند ولا‌دیمیر پوتین در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود که روسیه از سال 2008 به وسیله شخص دیگری اداره خواهد شد. در عین حال مشاور پوتین گفته بود که به عقیده همه کشورهای غربی ولا‌دیمیر پوتین در اثر هشت سال ریاست‌جمهوری به یک آدم دیگری تبدیل شده است.

این شوخی به خوبی مجسم‌کننده وضع پوتین در نظر مردم روسیه است. حقیقت مساله این است که پوتین در برابر مسائل گوناگون موضع‌گیری‌هایی دارد که هیچ شباهتی به موضع گیری‌های معمولی سران کشورهای بزرگ جهان ندارد. مثلا‌ در ارتباط با آمریکا در چند موضوع مختلف می‌تواند با آمریکا همراهی کند، ولی به‌صورت ناگهانی درباره یک موضوع خاص موضعش جدای آمریکا است.

باید گفت در اغلب مواقع، مواضعش غیرقابل پیش‌بینی است. مثلا‌ در رابطه با چین و آمریکا، پوتین یک تعادلی را همیشه در نظر دارد. یعنی نه صد درصد به طرف آمریکا گرایش دارد و نه صد درصد به طرف چین. در مجموع مواضعش غیرقابل پیش‌بینی است. از این جهت سبکی را دنبال می‌کند که تاکنون میان کشورهای بزرگ جهان تقریبا بی‌سابقه بوده است.

در نتیجه در مقابل ملت روسیه به صورت رهبری درآمده است که دنباله‌رو هیچ قدرت جهانی نیست و همه کوشش و تلا‌ش او در جهت حفظ حیثیت و اعتبار کشور روسیه است و این وضع یکی از دلا‌یل توجه جوانان به حمایت آنان از سیاست‌های پوتین است که او را در قبال قدرت‌های جهان مستقل حس می‌کنند.

یک آمارگیری نمونه‌ای درباره نظر مردم روسیه در سال گذشته به خوبی نشان داد که 47 درصد مردم طرفدار استالین هستند و 43 درصد دیگر درباره استالین نظر منفی دارند. اگر می‌شد که ملت روسیه جنایات مخوف استالین را فراموش کنند، پوتین با سربلندی تمام همچنین که پتر کبیر را ستایش می‌کند، از ستایش استالین وحشتی نداشت، کما اینکه سازمان جنایتکار KGB که یادگار مستقیم استالین بود، پوتین آن را سازمان مفیدی می‌داند و مرتبا تربیت‌شدگان این سازمان را به همکاری نزدیک به خود دعوت می‌کند.

او می‌خواهد خود را روس تمام‌عیار بشناساند و ارزش‌هایی از قبیل آزادی و عدالت را جزو اصول زندگی روس نمی‌داند، ولی از آنها به‌راحتی به‌صورت ابزاری استفاده می‌کند.

در میان شخصیت‌های تاریخی روسیه، پوتین از جوانی پتر کبیر را ستایش می‌کرد. ضمنا برخلا‌ف رهبران بلشویک، خودش را مرد مذهبی نشان می‌داد. او به‌عکس رهبران شوروی که می‌خواستند یک بلوک ضدآمریکایی ایجاد کنند، او می‌خواهد به آمریکایی‌ها بفهماند که اگر آنها به هویت و استقلا‌ل روسیه احترام بگذارند، روسیه هم در این صورت می‌تواند دوست آمریکا باشد و او نشان داده است دنبال جبهه‌سازی علیه آمریکا نیست. پوتین از گاز و نفت روسیه نظیر یک بازرگان فرصت‌طلب کمال استفاده را کرده و کشورش را به‌عنوان یکی از پایگاه‌های انرژی جهانی شناسانده است. او به‌خوبی از فرصت‌های سیاسی و اقتصادی در رابطه با کشورهای دیگر استفاده می‌کند و در بند مسائل دیگری خارج از سود و استفاده روسیه نیست.

اما درباره سرمایه‌داری در روسیه باید بدانیم که سرمایه‌داری در این کشور هیچ شباهتی به سرمایه‌داری جوامع غربی ندارد، چون در روسیه مدت 60 سال سرمایه‌داری به‌کلی لغو شده بود. به این جهت بعد از فروپاشی، سرمایه‌داری جدید در هرج و مرج مطلق آغاز شد.

در سال 1991 که فروپاشی شوروی آغاز شد که ریاست جمهوری به‌عهده یلستین و آقای ولا‌دیمیر پوتین، مشاور و دست راست ایشان بود. آقای پوتین طرحی را به‌نام خصوصی‌سازی صنایع مورد اجرا گذاشت که سرمایه‌داران فعلی نتیجه طرح او هستند. مبنای طرح این بود که دولت یک موسسه صنعتی را اگر مصلحت می‌دانست به مدیر آن موسسه وگرنه به مدیری که از میان طبقه حاکمه انتخاب می‌شدند واگذار می‌کرد.

خود شوروی‌ها این افراد را نومانکلا‌تورا می‌نامند و این افراد وابستگی مستقیم با رژیم داشتند و با تایید کامل KGB شناخته شده بود. متفکر معروف یوگسلا‌و جیلا‌س در کتاب «طبقه جدید» که درباره همین افراد در روسیه نوشته است، تعداد کسانی که در این طبقه جای می‌گرفتند را 750 هزار نفر تخمین می‌زند و آنها را متنفذین اصلی رژیم می‌داند و می‌گوید درآمدشان معمولا‌ 400 تا 500 برابر یک کارگر ساده می‌باشد. در زمان فروپاشی، آقای پوتین کارخانه را به ثمن‌بخس (مثلا‌ یک صدم قیمت واقعی) به افراد این طبقه می‌فروخت.

این افراد چه کسانی بودند: وابستگان به کمیته مرکزی حزب بلشویک، مسئولا‌ن اتحادیه‌ها، مدیران دستگاه‌های دولتی به خصوص دستگاه‌های اطلا‌عاتی و امنیتی، فرمانداران شهرستان‌ها، سفرای روسیه در خارج و... آقای پوتین با تشخیص خودش کارخانه‌ها را به این افراد به قیمت بسیار بسیار نازل واگذار می‌کرد. به نوشته یکی از روزنامه‌های منتقد دولت، این کارخانه را در بعضی موارد که مثلا‌ قسطی به‌فروش می‌رساندند، صاحبان جدید در همان سال اول با فروش محصولا‌تی که در انبار کارخانه به‌جا مانده بود، کلیه اقساط را می‌توانستند پرداخت کنند.

این افراد با امتیازاتی که از شخص پوتین ظاهرا به‌صورت مشروع به‌دست آورده بودند، طبقه سرمایه‌دار روسیه را تشکیل دادند، ولی اگر کسانی به‌جز استفاده مادی به فکر بهره‌برداری از کارخانه، مقاصد سیاسی را دنبال می‌کردند، یقینا روزگار سیاهی داشتند. نمونه آن: میخایل خودروسکی که با هفت میلیارد دلا‌ر سرمایه به‌صورت مالک بزرگترین شرکت نفتی روسیه درآمده بود، چون در انتخابات 2004 در موضع رقیب پوتین قرار گرفت، برای او پرونده‌سازی به‌صورتی کردند که در دادگاه به هفت سال زندان و ضبط اموالش محکوم شد. دلیل عمده محکومیت او، تقلب مالیاتی بود، در حالی‌که همه می‌دانند که چنین تقلباتی در روسیه عادی است، ولی خطای بزرگ او این بود که سر راه پوتین قد علم کرده بود.

یکی از پایه‌های محکم قدرت سیاسی پوتین را این اشخاص تشکیل می‌دهند، چون عملا‌ آنها فرهنگ بده‌بستان نومانکلا‌تورا به خوبی می‌شناسند. لذا وظیفه خود می‌دانند که در انتخابات و در هر تظاهر سیاسی، چشم‌بسته از آقای پوتین طرفداری کنند و کسانی که هوس رهبری سیاسی را در سر داشته باشند، سریعاً با یک پرونده جنایی روانه دادگاه می‌شوند.



روابط روسیه و غرب

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: چهارشنبه 87/1/21::: ساعت 5:14 عصر

روسیه به دلیل بهبود شرایط اقتصادی و امنیت داخلی در سال 86توانست فضای جدیدی را درمناسبات خودبا آمریکا ازلحاظ سیاسی ، نظامی ، امنیتی ،اقتصادی تجربه کند.

تقریبا از اوایل سال روسیه قادر به رقابت نزدیک تر با آمریکا شد به همین جهت توجه خود را از یک طرف به شرق معطوف کرد.

ازطرف دیگر روسیه با نزدیک شدن به آلمان و فرانسه همکاری جدیدی را با اروپا در چهارچوب اتحادیه اروپا آغاز کرد اما دراین مسیرهم به دلیل سنگ اندازی و کارشکنی آمریکا و هم به دلیل بد گمانی بعضی ازاعضای جدید اتحادیه اروپا ازجمله لهستان و چک درسال 86 موفقیت قابل قبولی بدست نیاورد.

شاید بتوان گفت نقطه اوج رودرویی آمریکا و روسیه در قضیه استقرار سامانه موسوم به سپر دفاع موشکی در کشورهای چک و لهستان بود که روسیه را به واکنش تند وادار کرد.

مسکو در برابر این حرکت آمریکا علاوه بر آنکه همکاری های خود را درچهارچوب پیمان پاریس که مربوط به کاهش سلاح های متعارف از اروپا است ؛ به حالت تعلیق در آورد . دراین بین روسیه هواپیماهای بمب افکن ( تو ـ 95 ) خود را که مجهز به موشکهای بالستیک غیرهسته ای می باشند ،‌برای غلبه بر سیستم دفاع ضد هوایی و نیز سیستم دفاع ضد موشکی ایالات متحده به پرواز دراورد ، روسیه با به پروازدرآوردن بمب افکن های راهبردی دورپرواز فشار جدیدی را متوجه واشنگتن ساخت.

همچنین اعلام استقلال یکطرفه کوزوو به معضل جدی درروابط واشنگتن ومسکو درسال 86 تبدیل شد زیرا روسیه این اعلام استقلال را بدعت جدیدی در روابط بین الملل تفسیر کرد که می تواند تمام مناطق جدایی طلب درجهان وبویژه درکشورهای اروپایی را به انجام اقدامی مشابه ترغیب کند.

براساس آنچه که گفته شد مناسبات روسیه و امریکا درسطح منطقه ای ازوضعیت صلح سرد به سمت جنگ نرم درحال حرکت است جنگی که نه آتش دارد و نه دود اما ابعاد دقیق یک نوع رودرویی منافع و نفوذ را برای تقسیم حوزه های قدرت دربرمی گیرد .

اما روابط روسیه و غرب که برسربرخی مسائل از جمله پیشروی ناتو به سمت شرق ، مساله کوزوو و بحث انرژی هرازگاهی به تیرگی گرائیده اخیرا این اختلافات به تدریج در حال رنگ باختن است.

"ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه اخیرا در نشست شورای روسیه-ناتو در بخارست اظهار داشت که تحکیم امنیت در جهان تنها از طریق تلاش های مشترک ممکن است.

پوتین همچنین گفت: روسیه آماده تعامل با ناتو بر اساس تساوی حقوق و در نظر داشتن منافع دو طرف است و ضرورت تحکیم اعتماد متقابل را خاطر نشان داشت.

پوتین همچنین کشورهای ناتو را فرا خواند که برای تولید کنندگان محصولات فنی و نظامی روسیه دسترسی به بازار خود را تامین کنند.

از طرفی ، کشورهای ناتو در شرایطی که وابستگی آنها به واردات سوخت روسیه افزایش می‌یابد و همچنین برای تامین امنیت سوختی خود سعی خواهند کرد تا روابط با روسیه را بهبود بخشند.



چند مقاله کاربردی - نویسنده آقای بهشتی پور

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: دوشنبه 87/1/19::: ساعت 10:30 صبح

ایران و روسیه در سالی که گذشت همکاری یا تقابل  نویسنده بهشتی پور

مقدمه :

روابط ایران و روسیه در سال 1386 با فراز و نشیب های متعددی روبرو بود که بطور خلاصه می توان مهم ترین موارد آنرا درچهار محور زیر خلاصه کرد.

الف : پروژه بوشهر

تحویل  هشت محموله‌ی اولیه برای سوخت هسته‌ای نیروگاه بوشهر از جانب روسیه مهم ترین خبر روابط ایران و روسیه در سال 86 محسوب می شود. نخستین محموله سوخت نیروگاه اتمی بوشهرروز ?? آذرماه سال 86 وارد نیروگاه اتمی بوشهرشد. کل سوختی که در اولین مرحله طی هشت نوبت تحویل نیروگاه اتمی بوشهرشد  حدود ? ??تن بود .سرگئی لاوروف  وزیر خارجه‌ی روسیه، درمصاحبه‌‌ای با روزنامه‌ی روسی "ورمیا نووستئی" (Vremya Novestei)، که متن آن درروز چهارشنبه پنجم دی ماه 86 منتشر شد، اظهار داشت که پس از تحویل سوخت اتمی ازطرف روسیه به ایران برای استفاده درنیروگاه اتمی بوشهر، دیگر توجیهی برای ادامه برنامه‌ی غنی‌سازی اورانیوم درایران وجود ندارد. لاوروف، وزیرخارجه‌ی روسیه باردیگر گفت که برنامه‌ی غنی‌سازی اورانیوم درایران موجه نیست. به همین دلیل تهران بایستی این برنامه را متوقف کند ودرجلب اعتماد اعضای گروه ? + ? بکوشد. غلامرضا آقازاده، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران درپاسخ به لاوروف اعلام کرد که غنی‌سازی برای تأمین سوخت نیروگاه دیگر درحال ساخت ایران در دارخوین ضروری است و از این رو پروژه‌ی غنی‌سازی باید ادامه یابد.

تحلیل گران سیاسی معتقدند سخنان لاوروف  درمورد دعوت ازایران برای اعتمادسازی ، به دو منظور انجام گرفت. اول آنکه روسیه  می داند با غنی سازی اورانیوم توسط ایران ؛ تهران مجبور نیست برای تامین نیاز خود به اورانیوم غنی شده به روسیه متکی باشد. درنتیجه مسکو بخاطر انکه مشتری بزرگ خود را ازدست ندهد، تهران را به تمکین دربرابرخواسته غرب مبنی برتوقف غنی سازی اورانیوم ، تشویق می کند .

 

ادامه مطلب...


وظایف رئیس جمهور و نخست وزیر در روسیه

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: دوشنبه 86/12/13::: ساعت 2:14 عصر

نتایج شمارش اولیه انتخابات ریاست جمهوری روز یکشنبه در روسیه نشان می دهد که دیمیتری مدودوف نامزد مورد حمایت حزب حاکم این کشور برنده نهایی این انتخابات خواهد بود و به زودی به جای ولادیمیر پوتین رئیس جمهور کنونی روسیه روانه کاخ کرملین خواهد شد.

 

به رغم این مسئله ولادیمیر پوتین مشهورترین سیاستمدار کنونی روسیه است و در صورتی که سمت نخست وزیری این کشور را نیز عهده دار شود خواهد توانست به میزان زیادی در امور سیاسی روسیه اعمال نفوذ کند.

مدودوف خود ابراز اطمینان کرده است که این نوع ترتیبات برای مشارکت در قدرت (که در روسیه امری نامعمول است) می تواند کارایی داشته باشد.

کسانی که به این همکاری شک و تردید دارند می گویند این نوع مشارکت در قدرت سرانجام متزلزل خواهد شد. انان پیش بینی می کنند که در این نوع ساختار قدرت اختلافاتی در خصوص نحوه حل و فصل مشکلات و اولویت بندی اصلاحات بروز خواهد کرد.

تحلیلگران مسائل سیاسی هشدار می دهند دیدگاهی کاملا حقوقی درباره تقسیم قدرت در روسیه نمی تواند راه را برای اعمال حاکمیت در این کشور که بنیان هایی عمیقا فردی دارد هموار کند.

در زیر به وظایف و مسئولیت های رئیس جمهور و نخست وزیر در روسیه اشاره شده است:‌

رئیس جمهور:

ریاست دولت را بر عهده دارد؛  دفتر کارش در کاخ کرملین است؛  فرماندهی کل نیروهای مسلح و نیز مسئولیت تسلیحات هسته ای این کشور را بر عهده دارد؛  مسیر سیاست های داخلی و خارجی را معین می کند؛‌  مسئولیت اجرای قانون اساسی و احقاق حقوق شهروندان را بر عهده دارد؛ مسئولیت دفاع از حاکمیت روسیه را بر عهده دارد ؛ نخست وزیر موظف است به طور مستقیم به رئیس جمهور گزارش دهد؛  عزل و نصب نخست وزیر و وزیران کابینه را که باید رای موافق پارلمان را داشته باشند انجام می دهد؛‌ وزارت امور خارجه، وزارت دفاع، وزارت کشور،‌وزارت شرایط اضطراری و وزارت دادگستری مسقیما به رئیس جمهور گزارش می دهند؛ تشکیلات ریاست جمهوری مستقر در کرملین را اداره می کند؛  رئیس جمهور حق دارد ریاست نشست های کابینه را بر عهده بگیرد ولی معمولا این وظیفه را به نخست وزیر واگذار می کند؛ اعضای شورای امنیت روسیه را تعیین و فعالیت های انها را کنترل می کند. شورای امنیت روسیه بر سیاست های دفاعی و امنیتی این کشور نظارت دارد؛‌  رئیس جمهور می تواند در صورتی که احساس کند امنیت ملی تهدید می شود حالت فوق العاده یا مقررات نظامی در کشور اعلام کند.

نخست وزیر:

-- ریاست نشست های کابینه را بر عهده دارد؛ دفتر نخست وزیر روسیه در کاخی در مسکو واقع است که در روبروی کرملین قرار دارد؛‌ در صورتی که رئیس جمهور اتوان شده و نتواند به مسئولیت هایش عمل کند نخست وزیر جای وی را می گیرد؛‌ وزارتخانه های غیر نظامی مانند وزارتخانه های اموزش و پرورش و بهداشت مستقیما به نخست وزیر گزارش می دهند؛ سیاست خارجی و داخلی و نیز فرمان های ریاست جمهوری، قوانین و توافقنامه های بین المللی را اجرا می کند؛ نخست وزیر سیاست های اقتصادی و مالی را هماهنگ کرده و دارایی های فدرال را مدیریت می کند؛ بهای گاز، برق و حمل و نقل داخلی را تعیین می کند؛ نخست وزیر سیاست های مربوط به امور اجتماعی،‌کاری و مهاجرت را کنترل



چه کسانی رئیس جمهور روسیه و شوروی بوده اند؟

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: دوشنبه 86/12/13::: ساعت 10:6 صبح

 

طی سال های برقراری نهاد ریاست جمهوری در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و فدراسیون روسیه سه رئیس جمهور وجود داشتند: "میخائیل گورباچف" اولین و تنها رئیس جمهور شوروی، "بوریس یلتسین" و "ولادیمیر پوتین":

ادامه مطلب...


انتخابات روسیه: پوتین در هر حال می ماند - منبع ایراس - با تلخیص

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: چهارشنبه 86/12/1::: ساعت 6:19 عصر

کمتر از دوهفته به انتخابات ریاست جمهوری در روسیه مانده است. بسیاری از ناظرین و تحلیلگران سیاسی به ویژه درغرب، بر این اعتقاد هستند که پوتین با حمایت از ریاست ‌جمهوری مدودیف، همچنان مرد اول روسیه باقی خواهد ماند.


نخستین باری که نام ولادیمیر پوتین درابعادی بزگتر از شهر زادگاهش سنت پترزبورگ (لنین‌گراد سابق)، بر سر زبان‌ها افتاد و برای افکار عمومی روسیه مطرح گردید، تابستان سال 1999 بود.

ادامه مطلب...


دستاوردهای پوتین

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 11:36 صبح

مقاله ای از فرانس پرس

روسیه پس از سپری کردن سال ها بحران و تحمل تحقیر در عرصه داخلی و بین المللی، سرانجام به کمک ولادیمیر پوتین رئیس جمهور خود موفق شد بار دیگر اعتماد به نفس خود را باز یابد و خود را در عرصه بین المللی مطرح سازد.

 

بازگشت ثبات و اعتماد به نفس به روسیه برای این کشور چندان ارزان هم تمام نشده است. بهای بازگشت ثبات به روسیه یک جنگ در منطقه خودگردان چچن و به مخاطره افتادن روند دموکراسی در این کشور بوده است.

 

 

 

در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین که از سال دو هزار تا سال دو هزار و هشت ادامه داشت، اقتصاد روسیه رشد خوبی داشت و در سال گذشته میلادی به رقم بی سابقه هشت درصد رسید تا این کشور بتواند پس از بحران مالی شدید در سال هزار و نهصد و نود و هشت و سالهای هرج و مرج و اشفتگی در دوران ریاست جمهوری بوریس یلتسین،‌ بار دیگر از احیا شود.

روسیه مجبور بود مشکلات ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق را حل و فصل کند، ‌زخمهای ناشی از ان را التیام بخشد، و پس از ان نیز به مدت چند سال برای اصلاحات در این کشور تدابیر بحث برانگیزی به اجرا گذاشته شد که برای بسیاری از مردم این کشور بسیار ناامید کننده بود،‌اما با اغاز دورن ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین دیدگاه همگان درباره وضع روسیه تغییر یافت و امیدها زنده شد.

برخی از کارشناسان بر این عقیده اند که پوتین در نهایت موفق شد پایه های یک کشور جدید را استوار سازد اما برخی دیگر که در انتقاد از پوتین سختگیری بیشتری نشان می دهند بر این عقیده هستند که پیشرفتهایی که وی در دوران ریاست جمهوری خود کسب کرده است کافی نیست.

بوریس نمتسوف، معاون نخست وزیر روسیه در دوران ریاست جمهوری بوریس یلتسین درباره ولادیمیر پوتین و کارنامه ریاست جمهوری وی می گوید ما بر این عقیده هستیم که پوتین به تدریج به یک "پینوشه کوچک" تبدیل می شود.

زمانیکه ولادیمیر پوتین درپی استعفای بوریس یلتسین در سی و یکم دسامبر سال هزار و نهصد و نود و نه به قدرت رسید در پیام تبریک خود به مناسبت سال جدید برداشت و درک خود را از سیاست برای همه مردم روسیه تشریح کرد.

پوتین که پیش از انتصاب به نخست وزیری و پس از ان به قدرت رسیدن به عنوان رئیس جمهور روسیه ستوان سرویس اطلاعاتی روسیه (ک گ ب) بود،‌ در پیام خود تاکید کرد: بدون تردید در قدرت خلایی ایجاد نخواهد شد و هر گونه تلاش و اقدام برای تجاوز به حد و مرزها و خطوطی که قانون اساسی کشور تعیین کرده است به شدت سرکوب خواهد شد.

وی از همان زمان جنگی اشکار با شورشیان جدایی طلب چچن اغاز کرد که دهها هزار قربانی بر جا گذاشته است.

در طول هشت سال پس از اغاز فعالیت به عنوان رئیس جمهور روسیه،‌ ولادیمیر پوتین تلاش کرد تا بار دیگر کنترل جمهوریهایی را که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق از قیمومیت مسکو خارج شده بودند پس بگیردتلاشهای پوتین در این راستا با "روند صعودی قدرت" وی همراه شد.

در رابطه با موفقیت ولادیمیر پوتین در عرصه سیاست خارجی نیز همین بس که وی پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر دو هزار و یک وی اولین رئیس جمهوری بود که با جرج بوش همتای امریکایی خود تماس گرفت

برغم اینکه در دوران پوتین نیز نفوذ و قدرت صاحبان صنایع در روسیه ادامه یافت اما شدت ان به اندازه دوران بوریس یلتسین نبود و پوتین ظاهرا تلاش کرد یک سیاست دموکراتیک به اجرا گذارد.

با این وجود بازداشت میخائیل خودوروفسکی ثروتمند ترین بازرگان روس در اکتبر سال دو هزار و سه، نشان داد که ولادیمیر پوتین موضع سختگیرانه ای در این راستا اتخاذ کرده است به ویژه انکه پیش از ان مقامات کرملین راه را برای بلند پروازیهای سیاسی خودوروفسکی نیز هموار کرده بودند.

سال دو هزار و چهار که ولادیمیر پوتین بار دیگر در ریاست جمهوری ابقا شد یک نقطه عطف در تاریخ روسیه به شمار می رود.

 گروگانگیری بسیار خونین و تاریخی سپتامبر سال دو هزار و چهار در یک مدرسه در منطقه بسلان که منجر به کشته شدن سی و سی و دو نفر از جمله یکصد و هشتاد و شش کودک شد ولادیمیر پوتین را بر ان داشت تا تدابیر جدیدی اتخاذ کند.

 در این راستا کرملین انتخاب فرمانداران را حذف کرد و قرار بر ان شد که از این پس شخص رئیس جمهور فرمانداران را انتخاب کند. همچنین در همین راستا قانون انتخابات روسیه تغییر یافت و شرایط برای انتخاب نامزدهای مستقل بسیار سخت تر شد.

در اواخر سال دو هزار و چهار انقلاب ارام و بدون خونریزی در اوکراین که منجر به برکناری نامزد انتخابات ریاست جمهوری طرفدار روسیه شد و ویکتور یوشنچنکو غربگرا به قدرت رسید ولادیمیر پوتین را اشکارا به خشم اورد چرا که به اعتقاد وی غربیها با گستاخی تمام و بدون اجازه به حیاط خلوت روسیه وارد شده اند.

ماریا لیپمن از کارشناسان مرکز کارنگی در مسکو می گوید در همین زمان بود که ولادیمیر پوتین یک چرخش جدی و اشکار از خود نشان داد.

  ولادیمیر پوتین در نظر دارد پس از انتخاب دیمیتری مدودیف در سمت نخست وزیری روسیه به فعالیتهای خود ادامه دهد.

 مدودیف،نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه که از حمایت ولادیمیر پوتین برخوردار است به احتمال زیاد رئیس جمهور اینده این کشور خواهد بود.

پوتین اعلام کرده است اگر مدودیف در انتخابات ریاست جمهوری روسیه به پیروزی برسد وی نخست وزیر خواهد شد.

 



اختلافات روسیه و امریکا

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: سه شنبه 86/11/16::: ساعت 2:44 عصر
رویکرد نظامی‌گرایانه و یکجانبه بوش باعث شده است که قدرت های بزرگ سابق از جمله روسیه در پی حفظ موقعیت نظامی و سیاسی خود برآید به‌گونه‌ای که درمورد روسیه،پوتین پس ازاعلام مخالفت جدی با سیاست‌های بوش در کنفرانس امنیتی مونیخ در بهمن ماه سال گذشته اکنون به این مخالفت‌های شفاهی خود جنبه عملیاتی بخشیده است.

واقعیت این است که پس از امضای پیمان اصلاح‌شده محدودیت سلاح‌های متعارف در اروپا در سال 1999 ، تنها روسیه، بلاروس، قزاقستان و اوکراین آن را تصویب و اجرا کرده‌اند و سایر دول اروپایی از اجرای این معاهده طفره رفتند در نتیجه روسیه به‌صورت یکجانبه به تعهدات خود عمل کرده است که استمرار این وضعیت در کنار تصمیم بوش به استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و چک و همینطور استقرار سلاح‌های متعارف در رومانی و بلغارستان پوتین را به چنین حرکتی سوق داد.

پوتین اکنون با واکنش‌های جدی و پیاپی به سیاست‌های تحریک‌آمیز آمریکا و انگلیس ضمن تقویت ملی‌گرایی روسی درصدد است به افکار عمومی روسیه توجه دهد از حمایت احتمالی نامزدهای موردتوجه غرب دست بکشند و آخرین نکته در تنش اخیر بین روسیه با آمریکا و اروپا که از آن با عنوان جنگ سرد جدید یاد شده است، نگرانی تاریخی آمریکا و اروپای غربی از روسیه بزرگ است که در سال‌های اخیر به دنبال غلبه بر بحران‌های سیاسی و اقتصادی توانسته رشد اقتصادی حدود 7 درصد را تجربه کند و بدین ترتیب به‌عنوان مهم‌ترین رقیب آمریکا و غرب در حوزه‌های استراتژیک و با توانایی بالفعل سلاح‌های استراتژیک با وضعیتی احیاء شده باقی بماند.

بدین ترتیب سناریوی تضعیف روسیه و ضربه زدن به پوتین دارای ملاحظات متعددی است که آمریکا و انگلیس به‌عنوان پرچمداران گروه غرب علیه روسیه آن‌را دنبال می‌کنند.

آنچه مسلم است اینکه روابط آمریکا و روسیه در زمان ریاست جمهوری ولادمیر پوتین همواره نوسانی بین همکاری دوجانبه و مواجهه را به خود دیده است.

روسیه در تعامل با ایران از خط آمریکا فاصله گرفته است و در احداث نیروگاه اتمی بوشهر با ایران همکاری دارد و درخواست آمریکا رابرای توقف همکاری هسته ای با تهران رد کرده است.

ولادیمیر پوتین اعلام کرده است: ازحق تهران برای دستیابی به انرژی هسته ای حمایت می کند..

پوتین بسیاری از اقدامات دولت نومحافظه‌کار آمریکا در شرق اروپا و به خصوص نزدیکی مرزهای خود را تهدید کننده امنیت ملی و منافع خود می‌داند و آشکارا مخالفت خود را با راهبردهای کاخ سفید در این مناطق اعلام کرده است.

اتفاقاتی نظیر سپر ضد موشکی آمریکا، ادامه گسترش ناتو در شرق اروپا و تلاش برای تشکیل حکومت‌های طرفدار غرب در کشورهای همسایه مسکواخیراً موجب تشدید تنش در روابط مسکو و واشنگتن شده است.

روسیه از طرح های آمریکا برای استقرار دیوار دفاعی موشکی در لهستان و ساخت ایستگاه راداری در جمهوری چک بسیار خشمگین شده است.

از طرفی آمریکا و ناتو می گویند این تاسیسات روسیه را هدف قرار نخواهند داد بلکه بیشتر برای کشورهایی چون ایران و کره شمالی برنامه ریزی شده اند.

با این همه پوتین هشدار داده در صورتی که واشنگتن برنامه خود را عملی کند ، موشک های روسیه نیز اروپا را نشانه خواهند گرفت.

موضوع استقلال کوزوو نیز از دلایل دیگر اختلاف دو کشور است وکشورهای غربی حامی برنامه ای هستند که کوزوو را از صربستان مستقل می کند اما روسیه که در شورای امنیت سازمان ملل دارای حق وتوست می گوید مذاکرات بیشتری باید بر سر این مسئله انجام گیرد

امروزه روسیه اکثر بدهی های ‏خارجی خود را به خاطر گران شدن نفت و گاز پرداخته است و قدرت اقتصادی روسیه هم بهبود قابل توجهی پیدا ‏کرده است قدرت سیاسی روسیه هم افزایش یافته است .

پیش بینی می شود پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری روسیه در دوم مارس 2008 (12 اسفند 86) پوتین بتواند کار سیاسی خود را در سمت نخست وزیری آینده روسیه ادامه دهد زیرا وی سال 1999 نخست وزیر روسیه بود و تجربه این سمت را نیز دارد.

 



همه جانشینان پوتین

نویسنده:АЛИ ВАТАНЫ::: جمعه 86/11/12::: ساعت 5:18 عصر

ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، دیمیتری مدود، تکنوکرات نه چندان شناخته شده را به عنوان شخصی که به عقیده او لیاقت جانشینی‌اش را دارد، به مردم روسیه معرفی کرده است و به نظر می‌رسد که خود امیدوار است با انتخاب مدود به ریاست جمهوری در انتخابات دوم مارس، پوتین به نخست وزیری برگزیده شود و در حقیقت او باشد که باز کنترل امور را در روسیه به دست داشته باشد.

 اما به رغم این که به پیش‌بینی بسیاری از تحلیل‌گران، با وجود حمایت پوتین، پیروزی مدود تقریباً از هم اکنون مسجل است، هنوز شماری دیگر از نامزدها خواستار شرکت در انتخاباتی هستند که سرنوشت کرسی پوتین را پس از خداحافظی او با کرملین مشخص می‌کند. از هم اکنون یکی از کاندیداهای مخالف پوتین داوطلبانه از دور رقابت‌ها خارج شده و صلاحیت یکی از نامزدهای دیگر اپوزیسیون نیز از سوی کمیسیون انتخابات رد شده است. تقریباً بیشتر این نامزدها خارج از روسیه و حتی شماری از آن‌ها در داخل روسیه نیز چندان شناخته شده نیستند.

 

 دیمیتری مدودیف، حزب روسیه متحد:

 

 مدودیف ، معاون اول نخست‌وزیر روسیه کاندیدای مورد حمایت پوتین است و پیش‌بینی می‌شود با اختلاف زیادی بر سایر رقبای انتخاباتی‌اش پیروز شود. نظرسنجی‌های عمومی حاکی از آن است که مدود حتی ممکن است تا 82 درصد آراء را به خود اختصاص دهد.

 مدودیف 42 ساله از جمله افرادی است که پوتین را از زمانی که از مقامات محلی سنت‌ پترزبورگ بوده تا مسکو و تا به امروز همراهی کرده است و به این ترتیب دست‌کم 17 سال است که با رییس جمهور فعلی روسیه رابطه کاری نزدیکی دارد. او که در رشته حقوق تحصیل کرده است سال 1999 به مسکو منتقل شده و از آن زمان تا کنون زیر نظر پوتین به سرعت مراتب ترقی را طی کرده است.

 مدودیف یک سال بعد از انتقال‌اش به مسکو ریاست ستاد انتخاباتی پوتین را در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 به عهده گرفت. او در سال 2003 به ریاست بخش اداری کرملین برگزیده شد و تا سال 2005 که به مقام معاونت نخست‌وزیری ارتقا یافت، عهده‌دار این سمت بود. مدودیف همچنین در حال حاضر با حفظ سمت مدیر عامل شرکت دولتی گازپروم، یکی از کلیدی‌ترین شرکت‌های فعال در بخش انرژی (در روسیه و در مقیاس جهانی) است.

 به اعتقاد بسیاری از روس‌ها او گزینه‌ای به مراتب لیبرال‌تر و آزاداندیش‌تر از استادش، پوتین، به شمار می‌رود چرا که دست کم بر خلاف پوتین سابقه فعالیت در سازمان جاسوسی مخوف دوران کمونیستی در کارنامه فعالیت‌هایش ثبت نشده است. علاوه بر این مدودیف تجربه خوبی نیز در اداره امور اقتصادی دارد که البته بخش عمده آن را مرهون سمت مدیر کلی شرکت گازپروم است.

 اما پرسش بزرگی که درباره او همچنان بی‌پاسخ مانده و شاید برخی از روس‌ها را درباره انتخاب مدودیف به ریاست جمهور دچار تردید کرده این است که چرا پوتین او را به عنوان جانشین مطلوب خود انتخاب کرده است؟ آیا این به آن معنا نیست که هر چه پوتین فرمان دهد مدودیف بی چون و چرا اجرا می‌کند؟ شکی نیست که مدودیف در حضور پوتین (که به عنوان نخست وزیر در کنارش خواهد بود) شخصیتی متفاوت خواهد داشت و این بیشتر به این خاطر است که او خود به تنهایی هیچ جایگاه و شانسی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد.

 مدودیف  به مردم روسیه وعده داده است که روسیه را در همان مسیری پیش ببرد که این کشور در هشت سال گذشته تحت رهبری پوتین طی کرده است و این برای بسیاری از مردم این کشور که در این هشت سال شاهد رشد اقتصادی بی‌سابقه و بهبود وضع معیشت بوده‌اند، وعده دلگرم کننده‌ای است. مدودیف  در همین حال قول داده است که در صورت انتخاب، بیش از پوتین به مسائل اجتماعی روسیه از قبیل کیفیت آموزش و خدمات بهداشتی و درمانی بپردازد.

 

 گنادی زیوگانوف، حزب کمونیست:

 

 زیوگانوف 63 ساله گرگ باران دیده‌ای است که عرصه سیاست روسیه را هم در دوران اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق و هم در فدراتیو روسیه کنونی آزموده است. نقطه اوج فعالیت‌های او در عرصه سیاسی رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری روسیه در سال 1996 بود که او حتی تا مرز شکست بوریس یلتسین، رییس جمهور وقت، پیش رفت و اگر چنین می‌شد شاید تاریخ روسیه دگرگون می‌شد. او در دور دوم انتخابات که با جنجال فراوانی همراه بود از یلتسین شکست خورد.

 او حتی در انتخابات سال 2000 نیز رقیب سختی برای پوتین محسوب می‌شد اما از آن پس محبوبیت او به شدت رو به افول گذاشته است و پیش‌بینی‌های فعلی حاکی از آن است که زیوگانوف دست کم 6 و حداکثر 15 درصد آراء را از آن خود خواهد کرد.

 او در ایجاد ارتباط با مخاطبانش خبره است و بیشتر هواداران او را افراد سالخورده تشکیل می‌دهند. اما در روسیه امروز افراد سالخورده که تعدادشان در مقایسه با نسل جوان را به کاهش است پایگاه چندان قدرتمندی برای مبارزات سیاسی و انتخاباتی به شمار نمی‌روند.

 منتقدان زیوگانوف او را متهم می‌کنند که خود را به پوتین فروخته است و معتقدند انتقادهای از سیاست‌های داخلی و خارجی کرملین در سال‌های گذشته بسیار معدود و کم‌رنگ‌تر از آن بوده است که چهره یک اپوزیسیون واقعی را به او و حزب کمونیست روسیه بدهد. البته ممکن است بخشی از این ناخشنودی که حتی بسیاری از کمونیست‌ها را از او رنجانده است، پس از انتخابات اخیر دوما دگرگون شده باشد. انتخابات اخیر دوما که با پیروزی خیره کننده حزب «روسیه متحد»، حزب مورد حمایت پوتین، همراه بود، اعتراض و انتقادهای تند زیوگانوف را در پی داشت طوری که حتی او در یکی از مصاحبه‌هایش این انتخابات را کثیف‌ترین پرونده تاریخ روسیه خواند.

 او معتقد است که پس از موج خصوصی‌سازی‌هایی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به خصوص پس از دوران حکومت پوتین کشور را فرا گرفت، ذخایر و منابع طبیعی روسیه و صنایع حساس و استراتژیک این کشور باید بار دیگر ملی شوند. او می‌گوید:«باید ثروتی که در دهه 1990 و در بحبوحه دزدی‌های آن دوران از مردم ربوده شد بار دیگر به مردم باز پس داده شود.» به عقیده کاپیتالیسم نوعی «بربریت» است.

 

 ولادیمر ژیرونوفسکی، حزب لیبرال دموکرات:

 

 ژیرونوفسکی از یک کلام «شومن» صحنه سیاست روسیه است. او ملغمه‌ای از تضادهاست؛ کسی که زمانی ژست عقاید ملی‌گرایی افراطی (اولترا ناسیونالیستی) و ایدئولوژی ضد غربی می‌گیرد و حتی سابقه یهود ستیزی (آنتی سمیتیزم) در پرونده خود دارد و در همین حال در سال 2001 فاش می‌شود که پدر خودش یهودی بوده و البته خودش هم به این مساله اعتراف می‌کند.

 او که 61 ساله است در تمام روسیه به خاطر کتک کاری و راه انداختن زد و خوردهای متعدد در صحن پارلمان روسیه شهرت دارد و البته چند نمونه از زد و خوردهایش را هم در استودیوهای تلویزیونی و در میان مصاحبه‌های تلویزیونی زنده اجرا کرده است. بسیاری از روس‌ها معتقدند که او «آدم» اداره اطلاعات است هر چند که خود او بارها این مساله را تکذیب کرده است.

 حزب لیبرال دموکرات که او در سال 1990 بنیان گذاشت در آغاز کار خوب عمل می‌کرد اما زمانی که کرملین حزب «روسیه متحد» را پدید آورد و به حمایت از آن پرداخت، این حزب نیز مانند سایر احزاب دیگر در روسیه به حاشیه صحنه سیاست رانده شد.

 ژیرونوفسکی به تجربه نشان داده است که عاشق رسوایی‌ها و جار و جنجال‌های سیاسی است که احساسات عوام را تحریک می‌کند. آخرین نمایشنامه‌ای که حزب او برای جلب توجه عموم اجرا کرده قرار دادن الکساندر لوگووی، مظنون اول پرونده قتل الکساندر لیتویننکو، در بالای فهرست نامزدهای این حزب در انتخابات دوما بود. لوگووی که مظنون است به مسموم کردن مامور سابق کا‌گ‌ب در لندن، اکنون به کمک «شاهکار» ژیرونوفسکی یکی از نمایندگان دوما است و با استفاده از مصونیت قضایی که این مقام برایش ایجاد کرده مساله استرداد او به بریتانیا دست کم برای چهار سال دیگر منتفی است.

 ژیرونوفسکی در نظر عموم مردم یکی از جیره‌خواران کرملین محسوب می‌شود و برنامه ستاد انتخاباتی او شعار نه چندان به روز «تقویت ارتش» و «حفاظت از روسیه درباره مهاجمان خارجی» را به عنوان محور تبلیغات خود انتخاب کرده است. نظر سنجی‌ها نشان می‌دهند که ژیرونوفسکی احتمالاً حدود 11 درصد آراء را به خود اختصاص می‌دهد.

 

 آندره بوگدانوف، حزب دموکراتیک:

 

 بوگدانوف کاندیدای مرموز انتخابات روسیه است. او 37 ساله است و تقریباً غیر از مطالبی که روی وبلاگ شخصی‌اش منتشر شده، کسی چیز زیادی درباره او نمی‌داند. البته وبلاگ شخصی بوگدانوف نیز بیش از این که اطلاعاتی درباره این نامزد انتخابات ریاست جمهوری در اختیار کاربران قرار دهد، به نمایش عکس‌های آخرین سفر تفریحی بوگدانوف اختصاص یافته که او را با مایو در کنار دریاچه‌ای نشان می‌دهد. در حقیقت بوگدانوف با موهای بلندی که همیشه پشت سرش در حالتی آشفته و مجعد قرار گرفته‌اند بیشتر به خوانندگان موسیقی راک در دهه 1980 شبیه است تا سیاستمدار.

 حزب دموکرات او نیز در آماری که با توصیف نامزد حزب‌اش در انتخابات ریاست جمهوری تطابق دارد، در آخرین انتخابات روسیه که انتخابات دوما بود تنها 90 هزار رای کسب کرد. و جالب این که با این حال بوگدانوف موفق شده است دو میلیون امضا در حمایت از خود جمع کند که پیش شرط نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری است و بنا به رای کمیسیون برگزاری انتخابات روسیه شمار امضاهای جعلی در این مجموعه بیش از پنج درصد میزان قانونی آن نبوده است.

 گفته می‌شود که او از سوی کرملین حمایت می‌شود تا در این انتخابات شرکت کند و هدف اصلی از حضور او شکستن آراء مخالفان پوتین است. همچنین گفته می‌شود که او پیش از این یکی از اعضای ارشد «حزب روسیه متحد»، حزب محبوب پوتین بوده است.

 شعار انتخاباتی او پیوستن روسیه به اتحادیه اروپا است. بر اساس نظر سنجی‌ها او شانسی برای ربودن بیش از 1 درصد آراء ندارد.

 

 میخاییل کاسیانوف و گری کاسپاروف:

 

 این افراد در حالی وارد گود رقابت انتخابات ریاست جمهور روسیه می‌شوند که پیش از این میخاییل کاسیانوف 50 ساله و نخست وزیر اسبق روسیه به اتهام جعل بیش از 13 درصد از دو میلیون امضای حمایت کاندیداتوری، توسط کمیسیون برگزاری انتخابات از فهرست نامزدهای حذف شده است و گری کاسپاروف، قهرمان مشهور شطرنج که از مخالفان سرسخت پوتین است نیز به دلیل مشکل تراشی‌های دولت برای پذیرش کاندیداتوری او، از ادامه راه منصرف شده است. کاسیانوف نیز که در سال‌های اخیر به جمع منتقدان پوتین پیوسته است ادعای کمیسیون انتخابات را درباره جعل امضاهای او دسیسه کرملین می‌داند و آن را تکذیب می‌کند.

 



<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

در حادثه غرق شدن کشتی ولگا؛ دستکم یکصد و شانزده نفر کشته شدند
خرافات در روسیه
آموزش زبان روسی
چچن
مولداوی بین تمایل به اتحادیه روسیه- بلاروس و اتحادیه اروپا سرگرد
عملیات هیلمر و آغاز جنگ جهانی دوم
تائید نسل کشی مردم غیر نظامی اوستیای جنوبی توسط نیروهای گرجی
سرآغاز کلام
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com

border="0" ALT="Google" align="absmiddle">